کد خبر 5611
تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۳:۱۲

مديرعامل خبرگزاري فارس گفت: بيانيه تهران که از سوي ايران يک اقدام تعاملي همکاري جويانه و مثبت است با اقدام تند، خشن و کينه توزانه غرب روبرو شد بنابراين براي مذاکرات وين به قواعد جديدي نياز است.

به گزارش مشرق، «حميدرضا مقدم‌فر» کارشناس مسائل استراتژيک، در گفت‌وگو با فارس، در خصوص رخدادهاي مربوط به ايران طي چند ماه اخير از جمله مذاکرات وين، قطعنامه 1929، آغاز سوخت‌گذاري نيروگاه بوشهر و موضوع مذاکره با آمريکا، به بيان ديدگاه‌هاي خود پرداخت که مشروح اين مصاحبه از نظر خوانندگان مي‌گذرد.

* تأسيسات بوشهر پيش از موعد به نيروگاه اتمي تبديل شد

با اتمي شدن قلب نيروگاه بوشهر، از سوي غرب مطالبي مطرح شد مبني بر اينکه استمرار غني سازي در ايران توجيهي ندارد. نظر شما دراين‌ باره چيست؟
مقدم‌فر: آنچه در نيروگاه اتمي بوشهر اتفاق افتاد عمل روسيه به تعهد خود و اجراي قرارداد با طرف ايراني است. ما تاکنون از جانب روس‌ها اقدامات به موقعي نداشتيم، اما شاهد بوديم که حتي پيش از موعد مورد انتظار ما تاسيسات هسته‌اي بوشهر تبديل به نيروگاه اتمي بوشهر شد. دليل آن نيز توافق روسيه و غرب نسبت به اين اقدام است. آمريکايي‌ها عنوان مي‌کنند که وجود 80 تن سوخت غني شده هسته‌اي در ايران يک ريسک بزرگ براي غرب است و به تعويق افتادن نيروگاه بوشهر موجب مي‌شود که ايران سوخت تحويل داده شده از سوي روسيه را به مصارف ديگري برساند، لذا روسيه و غرب به دنبال رفع نگراني خود بودند، بدون اينکه به دنبال تعامل مثبت با ايران باشند.
در اينجا لازم به يادآوري است که ايران مي‌بايست پسماندهاي سوخت نيروگاه بوشهر را به روسيه بازگرداند.

* توليد سوخت هسته‌اي يک اصل استراتژيک است

دليل ايران براي استمرار غني‌سازي چيست؟
مقدم‌فر: اينکه ما چرا به سوخت غني شده نياز داريم از دو زاويه قابل بررسي است، بعد اينکه در برنامه‌هاي ما براي توسعه ملي کشور نياز به ساخت نيروگاه‌هاي جديد است که سوخت اين نيروگاه‌ها نيز بايد تأمين شود. بعد دوم اين است که ما براي رآکتور تهران بايد سوخت هسته‌اي را تهيه کنيم چرا که تا يکسال آينده ذخاير سوخت رآکتور تهران پايان مي‌يابد، لذا تأمين سوخت براي رآکتور تهران، بوشهر و رآکتورهاي آينده لازم و ضروري است. ممکن است اين سؤال مطرح شود که مي‌توان سوخت را از خارج تهيه کرد و کشورهاي غربي مي‌توانند تأمين کننده اين سوخت باشند، نکته اينجاست که اولاً موضوع فروش سوخت هسته‌اي يک موضوع استراتژيک در عصر جديد بوده و از ابعاد اقتصادي فوق‌العاده‌اي برخوردار است، اگر امروز انرژي فسيلي تا اين حد مي‌تواند در عرصه سياست بين‌الملل نقش بازي کند، تأثيرات سوخت اتمي در آينده حتماً بيشتر و گسترده‌تر خواهد بود پس چرا جمهوري اسلامي که به جهت علمي و تکنولوژي به مرحله توليد سوخت رسيده است، سوخت مورد نياز خود و حتي کشورهاي ديگر را توليد نکند و بر روي اين موضوع چشم بسته و نخواهد بهره لازم را از آن ببرد. نکته دوم اين است که کشورهاي غربي تا به حال به هيچ وجه نتوانسته‌اند اعتماد و اطمينان جمهوري اسلامي را تأمين کنند. فرانسوي‌ها، آمريکايي‌ها، روس‌ها و ديگران در مقاطع مختلف تعهدات خود را زير پا گذاشته‌اند. پس ما براي اينکه بتوانيم يک برنامه‌ريزي باثبات و رو به توسعه را داشته باشيم، بايد ضرورت خود اتکايي و تأمين سوخت بخشي از مراکز هسته‌اي و تحقيقاتي خود را به عنوان يک اصل قرار دهيم. سوخت هسته‌اي امروز به عنوان يک اصل جديد فناوري برتر و تکنولوژي سطح بالا است که در زمينه‌هاي مختلف زندگي بشري و مردم ايران مي‌تواند تأثيرگذار بوده و در مصارف عمومي همچون توليد برق،‌ صنعت،‌ کشاورزي، توليد محصولات و بهينه کردن و اصلاح نژاد انواع محصولات کشاورزي مورد استفاده قرار گيرد.
در بخش صنعتي مي‌تواند موجبات يک جهش را فراهم آورده و در بخش پزشکي هم با توليد راديو داروهاي مورد نياز بيماران نيازمند مي‌تواند تعيين کننده باشد. عرصه ديگري که کشورهاي بزرگ جهان به دنبال آن هستند، عرصه اقتصادي است و ما نمي‌توانيم به عنوان کشوري که توانمندي اين کار را کسب کرده است، از درآمدهاي اقتصادي آن چشم‌پوشي کنيم.

* ايجاد کنسرسيوم غني‌سازي سوخت؛ بازي برد - برد

در بخش‌هاي ديگر هم مي‌توان با کشوري مانند روسيه کنسرسيوم غني‌سازي سوخت هسته‌اي را به اجرا آورد. به اين معنا که مي‌توانيم مواد اوليه سوخت هسته‌اي را از روسيه وارد کرده و در ايران غني‌سازي کنيم و روس‌ها نيز به عنوان يک بانک سوخت آن را به فروش برسانند. با اين روش بخشي از نيازهاي ما نيز تأمين خواهد شد چرا که ما براي تأمين نيازهاي هسته‌اي خود تا بخش زيادي را خودمان توليد خواهيم کرد.

* مذاکره با رعايت شرايط آن قابل قبول است

غربي‌ها از يک سو تمام ابزارهاي فشار و تهديد را به کار گرفته‌اند و از سوي ديگر خواستار مذاکره هستند، اين دوگانگي و تضاد از چه منطقي تبعيت مي‌کند؟
مقدم‌فر: مقامات آمريکايي بلافاصله پس از هسته‌اي شدن قلب نيروگاه بوشهر اعلام کردند که ايران نياز به غني‌سازي ندارد و آماده گفت‌وگو با ايران بوده و حاضرند با رفع نگراني‌ها از سوي ايران اين فرآيند را بپذيرند. موضوع مذاکره همانطور که مقام معظم رهبري به آن اشاره کردند مسئله‌اي است که به شکل پايه‌اي قابل قبول بوده و هيچ ايرادي به آن وارد نيست، اما مذاکره بايد از يک سري چارچوب‌ها، استانداردها و قواعد مشخص پيروي کند، اگر اين قواعد از شرايط طبيعي خارج شود، نام آن مذاکره نيست بلکه ديکته يا تحميل اراده طرف مقابل است.
حداقل 3 مدل مذاکره در نظام بين‌الملل وجود دارد که يکي از آنها مذاکره طبيعي و برابر بين کشورهاست که معمولاً براي توسعه همکاري‌ها مي‌باشد. عرصه‌هاي همکاري در اين مذاکره باعث چالش و تنش و رقابت خشن نمي‌شود، کشورها در مذاکرات در عرصه‌هايي که زمينه همکاري ندارند به دنبال همکار جديد مي‌گردند.
مذاکره نظام سلطه با زير دست‌هاي خود نوع ديگري از مذاکره است که اين نوع، مذاکره نيست، بلکه تحميل اراده و خواست يک طرف به طرف مقابل است. طرف آمريکايي به دنبال اين نوع مذاکره است که به شکل طبيعي انقلاب اسلامي براي «نه» گفتن به چنين نظام سلطه‌اي به وقوع پيوست. انقلاب اسلامي در سه دهه گذشته نيز که با اقتدار به پيش رفته به اين نظام سلطه پاسخ منفي داده است.
نوع مذاکره رژيم صهيونيستي در گفت‌وگوهاي صلح نيز نوع سوم مذاکره است که معمولاً با نوعي جر زني و چانه زني‌هاي زياده خواهانه و يکسويه ديدن امتيازات و حذف طرف مقابل همراه است.
رژيم صهيونيستي در اين نوع مذاکره طرف مقابل را به رسميت نشناخته و نحوه مذاکرات را خود تعيين و به پيش مي‌برد و نتايج آن را به طرف مقابل ابلاغ مي‌کند.
نوع رفتار صهيونيستي اين سبک مذاکره را از نظام سلطه متمايز مي‌کند، البته به همان چيزي هم که رژيم صهيونيستي مي‌گويد نمي‌توان اعتماد کرد چرا که به تعهدات خود پايبند نيست.
وضعيت جمهوري اسلامي ايران در شرايط فعلي با آمريکا اگر قرار بر مذاکره باشد، مدل دوم مذاکره است، اما اگر آمريکا به دنبال مذاکرات سازنده و طبيعي است، حتماً بايد قواعد اين نوع مذکره را رعايت کند. اين قواعد از تعليق تمام اقدامات خصمانه و کينه توزانه که از ابتداي انقلاب تا امروز است را مي‌تواند شامل شود.

* تغيير رفتار آمريکا براي آغاز مذاکره الزامي است

تحريم‌هاي چهارگانه شوراي امنيت و اقدامات امنيتي و ضد امنيتي که آمريکا عليه جمهوري اسلامي در سطح منطقه به اجرا مي‌گذارد، از جمله منطقه شرق و جنوب شرق و از مرزهاي افغانستان و اقدامات تحريک‌آميز نظامي که با پروازهاي خود از جزيره «ديه‌گو گارسيا» بر فراز آسمان ايران انجام مي‌دهند يا اعزام گروه‌هاي مختلف جاسوسي به درون کشور و يا تحريک و دستکاري تفکر سياسي در داخل ايران و بسياري از موارد ديگر دخالت آمريکا در امور داخلي ايران وجود دارد که اگر آمريکايي‌ها به دنبال يک گفت‌وگوي سازنده هستند بايد اعتماد سازي خود را در اين زمينه‌ها آغاز کنند.

* براي مذاکرات وين به قواعد و اصول جديدي نياز است

مذاکرات وين را چطور ارزيابي مي‌کنيد و با چه قواعدي بايد آن را به پيش برد؟
مقدم‌فر: مذاکرات وين با روسيه، فرانسه، آمريکا و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و حداقل دو کشور برزيل و ترکيه مطرح است. آنچه در مورد مذاکرات وين بايد مطرح کرد اين است که پس از کنفرانس خلع سلاح تهران و صدور بيانيه سه جانبه تهران، به جاي اينکه يک پاسخ مثبت از سوي کشورهاي غربي را شاهد باشيم، ديديم که قطعنامه 1929 به عنوان يک اقدام تند، خشن و کينه‌توزانه از سوي آمريکا و به تأييد شوراي امنيت و برخي کشورهاي غربي به تصويب رسيد.
موضوع بيانيه تهران که از سوي ايران يک اقدام تعاملي همکاري جويانه و مثبت است - علي‌رغم اينکه ملاحظات قابل توجهي هم در بيانيه و مفاد آن داريم - با اقدام تند، خشن و کينه توزانه غرب روبرو شد، پس اين مقطع، نقطه عطف تحول است و آنچه قبل از صدور قطعنامه 1929 يعني بيانيه تهران مطرح بود، براي دوره پس از آن قابل اجرا نيست و براي مذاکرات وين به قواعد و اصول جديدي نياز است.

* لزوم يک پيش مذاکره قبل از آغاز مذاکرات براي تعيين چارچوب جديد

ما در مذاکرات وين بايد به دنبال يک چارچوب جديد براي مذاکره با اصول جديد باشيم و نه اينکه با مفاد و قواعد بيانيه تهران به آن بپردازيم. براي اين کار بايد يک پيش مذاکره با طرف‌هاي غربي در وين داشته باشيم. تا اعتماد سازي حاصل شود، چرا که در حاليکه جمهوري اسلامي بيانيه تهران را صادر مي‌کند، لحن تهديد و حمله نظامي از سوي رژيم صهيونيستي و محافل غربي به اوج خود مي‌رسد و اين نشانگر يک فضاي عدم تعادل است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس